با این همه، دیدگاههای گوناگونی در مورد شکست ترامپ در انتخابات 2020 مطرح میشود. عدهای کسب بیش از 73 میلیون رای توسط وی را نوعی پیروزی برایش به حساب آورده اند و حتی "موسسه گالوپ" در نظرسنجی اخیر خود، عنوان "تحسین برانگیزترین فرد آمریکا در سال 2020 " را به ترامپ اختصاص داد. این عده بر این باورند که سبد رای ترامپ نشان داد که اولا پیش بینیهای گستردهای که در مورد شکست مفتضحانه وی در انتخابات 2020 ارائه میشدند تا چه اندازه بی اعتبار بودند و ثانیا، نباید فراموش کرد که میزان رای مردمی که ترامپ به خود اختصاص داد، در نوع خود یک رکورد برای بازنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (در تاریخ این کشور) محسوب میشود. با این حال، عدهای دیگر شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا را نمودی از سومدیریتهای وی (مخصوصا در بحث مدیریت بحران شیوع ویروس کرونا در آمریکا و همچنین تبعات منفی اقتصادی گسترده آن) میدانند و بر این باورند که حضور گسترده مردم آمریکا در انتخابات 2020 این کشور، به نوعی نمودی از احساس خطر آنها از اقدامات و رویههای چالشبرانگیز ترامپ بوده که نه به منافع ملی آمریکا، بلکه کاملا به منافع شخصِ ترامپ معطوف بوده است. امری که خساراتی جدی را برای منافع ملی آمریکا در دوره چهار ساله حضور ترامپ در کاخ سفید به دنبال داشته است.
به گزارش فرارو، با این همه، رویکردهای ترامپ مخصوصا پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2024 در آمریکا نشان میدهند که او همچنان سعی در جنجال افکنی دارد و نمیخواهد در مقام یک بازنده ظاهر شود. در واقع، وی سبد رای بیش از 73 میلیون نفری خود را ظرفیتی قدرتمند میبیند که سعی دارد با تنش آفرینی، همچنان خود را در مرکز توجهات نگه داشته و از این سبد رای، برای نقش آفرینیهای احتمالی در آینده در عرصه سیاسی آمریکا استفاده کند. درست به همین دلیل است که در مدت اخیر بارها و بارها گمانه زنیهای مختلفی در مورد اراده قاطع ترامپ جهت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا مطرح شده است. در این راستا، ترامپ با طرح مکرر ادعای وقوع تقلب در انتخابات آمریکا (که حتی صدای برخی متحدان سیاسی و رسانهای وی را نیز درآورده است) و همچنین عدم انجام همکاریهای کافی با تیم انتقال قدرت در آمریکا، عملا به همگان نشان داده که "ترامپیسم" تا آخرین روزهای حضور خود در قدرت، منافع شخصِ ترامپ و نه آمریکا را در اولویت قرار خواهد داد و در این زمینه هیچ حد و مرز خاصی را نیز برای خود تعریف نکرده است.
در این راستا، به تازگی جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا شدیدا از دولت ترامپ و مقامهای وزارت دفاع (پنتاگون) وی به دلیل متوقف کردن روند ارسال روزانه گزارشهای امنیتی برای تیم امنیت ملی دولت جدید آمریکا انتقاد کرده و رویههای بودجهای ترامپ را نیز به شدت نکوهش کرده و تاکید نموده که عدم شفافیت دولت ترامپ در این زمینه موجب شده تا دولت جدیدی آمریکا هیچ تصور روشنی از آینده بودجه در این کشور نداشته باشد. در این راستا، یک پرسش مهم مطرح میشود: مهمترین محرکها و انگیزههای ترامپ برای تنش آفرینیهایی از این نوع، چه هستند؟ وی دقیقا چه اهدافی را از این رویههای خود دنبال میکنند؟ به نظر میرسد با توجه به روند جاری تحولات در عرصه سیاسی آمریکا بتوان سه دلیل عمده برای این مساله ذکر کرد.
ترامپ و دستور کارِ بحرانسازی برای دولت بایدن
ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود (و مخصوصا در جریان کارزار انتخاباتی اش در سال 2016)، همواره سعی داشته تا تصویر یک انسان موفق و "همیشه برنده" را از خود به افکار عمومی آمریکا عرضه کند. در واقع، او به نوعی سعی داشته تا خود را ناجی و حلال نهایی تمام مشکلات آمریکا تصویر کند. فردی که که "بار دیگر عظمت و شکوه را به آمریکا بازخواهد گرداند" و شعار "اول آمریکا" را در راس همه رویکردها و سیاستهای دولت این کشور قرار خواهد داد. با این همه، وی آنگونه که برندِ خود را تبلیغ میکرد و در این زمینه موفق بود، نتوانست در عرصه عمل موفقیتهای قابل توجهی به دست آورد و شاید همین مساله (وقتی با بی کفایتیهای وی در سال 2020 که پاندمی کرونا اتفاق افتاد همراه شد)، نقشی اساسی در شکست وی در انتخابات 2020 آمریکا بازی کرد.
از این رو، آنگونه که "سوزان گلسر" نویسنده و تحلیلگر "نشریه نیویورکر" میگوید: «زین پس لقب اصلی ترامپ را باید "بازنده" دانست. همان کلمهای که وی به شدت از آن فراری و متنفر است». در این چهارچوب، پس از مسجل شدن شکست ترامپ در انتخابات 2020 آمریکا، وی هرکاری انجام داده تا به افکار عمومی این کشور و همچنین حامیان خود نشان دهد که نتیجه انتخابات به نفع وی بوده و توطئه گران، دوره دوم ریاست جمهوری اش را از او دزدیده اند. در واقع، ترامپ سعی کرده بر این نکته تاکید کند که وی همچنان برنده است. بدون تردید محقق شدن این شعار و کسب دستاوردهای عملی از آن، تا حدی نیازمندِ تضعیف شدن بایدن و دولت آتی وی است.
در واقع، ضعف دولت بایدن و بی کفایتی آن رد مسائل مختلف میتواند دستاورد بزرگی در راستای منافع ترامپ باشد. در این راستا میتوان گفت که اقدام اخیر پنتاگون مبنی بر عدم ارسال روزانه گزارشهای امنیتی به تیم امنیت ملی بایدن و یا عدم اطلاع رسانی درست به مقامهای اقتصادی دولت بایدن در زمینه بودجه ایالات متحده آمریکا را بایستی در همین راستا تحلیل کرد. بدون تردید ترامپ تا واپسین روزهای حضور خود در کاخ سفید، از هیچ حربهای جهت بحران آفرینی علیه بایدن و دولتش دریغ نخواهد کرد و حتی این روند را در دوره پساریاست جمهوری خود نیز ادامه خواهد داد. امری که صرفا با اغراض سیاسی و جهت تامین اهداف و منافعِ شخص ترامپ عملیاتی میشود.
ترامپ و مشروعیت زدایی از دولت جو بایدن
یکی دیگر از محرکهای اصلی ترامپ جهت کارشکنی برای دولت آتی آمریکا، ترویج ضمنیِ ایده نامشروع بودن آن و پیروزی این دولت با استفاده از تقلب در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا است. در واقع، ترامپ با ادعاهی گسترده و دور و درازش مبنی بر وقوع تقلب در انتخابات 2020 آمریکا، اساسا سعی داشته و دارد که مشروعیت پیروزی بایدن و دولت آتی آمریکا را زیر سوال ببرد. از این رو، عدم همکاری ترامپ و دولتش با دولت بایدن نیز به نوعی نمودی از اعتقاد رئیس جمهور کنونی آمریکا مبنی بر نامشروع بودن پیروزی بایدن در انتخابات 20920 آمریکا و به نمایش گذاشتن این مساله در عرصه سیاسی آمریکا است. در این چهارچوب، ترامپ که خود را رئیسِ دولت مشروع در آمریکا میداند، عدم همکاری با دولتِ برآمده از تقلب در آمریکا (ادعای ترامپ مبنی بر پیروزی بایدن با استفاده تقلب در انتخابات 2020 آمریکا) را به جلوهای از اعتراضات خود به نتیجه انتخابات اخیر در آمریکا تبدیل کرده و سعی دارد از همین حالا، کارآمدی و موثر بودنِ این دولت را تضعیف نماید.
ترامپ و تعلق خاطر به رویههای شومنگونه
در نهایت باید گفت یکی دیگر از محرکهای اصلی ترامپ در انجام اقدامات کارشکنانه بر علیه دولت بایدن، مرتبط با شخصیت خاص ترامپ است که سعی دارد خود را متمایز از دیگر روسای جمهور تاریخ آمریکا نشان دهد و با نوعی رفتارهای پوپولیستی و ماجراجویانه، عملا خود را سیاستمداری خاص و به ظاهر قدرتمند نشان دهد. از این منظر، اقدامات جنجالی ترامپ پس از مسجل شدن شکستش در انتخابات 2020 آمریکا را باید تابعی از تنش آفرینی ها، ماجراجوییها و رویکردهای هرج و مرج طلبانهای دانست که ترامپ به خوبی و به وضوح، آنها را در قالب یک مکتب فکری (ترامپیسم)، به جامعه آمریکا و همچنین جامعه بین المللی عرضه کرده است. رویههایی که ماهیتی هیجانی و فراقانونی دارند و اساسا به منافع ملی آمریکا، هیچگونه تعهدی ندارند و صرفا سعی دارند با تحریک افکار عمومی و دوری از منطق و عقل، اهداف و منافع آنی و مقطعی شخص ترامپ را تامین کنند.
منبع: فرارو