دوم: رئیس رسانه ملی مسئلهاش و صلاحیتش در درک و اداره رسانه است. شما باید نشان دهید که در اتفاقات از عهدهی رسانه برمیآیید و مرجعیتش را حفظ میکنید نهاینکه بابت یک خطا که از میهمان سر زده، مجری را حذف کنید. قضاوت در قصور و تقصیر را به قضات وانهید.
سوم: برنامه زنده مقتضیاتی دارد که همه، عارف و عامی، میدانند. زنده است دیگر. حرفهایی میزنند که نمیشود پرید و جلوی دهانشان را گرفت یا میکروفنشان را قطع کرد یا از اینجور کارها. حالا مثلا مجری چه کاری میتوانسته یا باید میکرده که قصور کرده؟ باید از در دفاع از منقل درمیآمد؟
چهارم: حضرتعالی با حذف مجری چه کاری را پیش بردید؟ نشان دادید که رسانه جای توهین نیست یا نشان دادید که نباید ریسک کرد؟ شاید هم باید پررویی کرد و یک حرفِ بهغلط صادر شده را آنقدر دستمالی کرد و همزد که صدبرابر بدتر بشود!
پنجم: کسی که از صداوسیما سری دربیاورد میداند که دعوت افراد اهل اندیشه به آنتن آن اصلا و ابدا آسان نیست. آقا آسان نیست. صدا و سیما نتوانسته وجاهتی در میان این عزیزان برای خودش دستوپا کند. ان شاءالله بعدا بتواند.
حالا در این قحطی کسی توانسته کسانی را دعوت کند و برنامهای بسازد. انصافا هم سعیش را کرده است که برنامه اندیشهای باشد و حواشی مخل نداشته باشد. کارنامهای دارد دیگر. فقط همین یک برنامه را که روی آنتن نیاورده. شما با این حذف و خط و نشان کشیدنت نشان داده ای که نباید ریسک میکرد. نباید برنامه زنده میساخت. نباید از کسی که معلوم نیست روی آنتن چه میگوید دعوت میکرد. خب آخر از کجا معلوم است که چهکسی بناست چه بگوید. آدمند دیگر.
ممکن است هرکسی یکباره چیزی خارج از تصور و پیشبینی بگوید! شما نشان دادی که «ای دیگران! دلدرد که ندارید. خودتان را به دردسر و ما را به زحمت قاصرشناسی و قاصرکُشی نیندازید.» این یعنی کسی برای رسانه و برای مرجعیت یافتنش به دردسر نیفتد وگرنه به دردسر میافتد.
ششم: ای دوستی که قرار است جانشین اجرای زاویه باشی، نباش برادر من. آب به آسیاب این ضعیفکشی نریز. مگر از چنین کاری راضی هستی و آنرا درست میدانی؟
منبع: رجا