گفت وگوی عبدالرحمن فتح اللهی با حشمت الله فلاحت پیشه/ در حالیکه ایالات متحده آمریکا پیش شرط هر گونه اقدامی برای بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را منوط به بازگشت ایران از تمام اقدامات کاهش تعهدات برجامی در گام نخست منوط کرده، تهران هم در مقابل با ذکر این واقعیت که چالشهای کنونی در برجام به واسطه اقدام دونالد ترامپ در خروج از برجام، احیای تحریمها و اعمال سیاست فشار حداکثری بوده بر این نکته تاکید دارد که نه ایران، بلکه این ایالات متحده آمریکا است که باید نخستین گام را برای عمل به تعهدات برجامی خود با بازگشت به توافق هسته ای و لغو تحریم ها بردارد. در سایه این مواضع دو طرف به نظر می رسد که شاهد شکل گیری یک بن بست سیاسی و دیپلماتیک برای احیای برجام هستیم. اما به واقع چگونه می توان بن بست کنونی دیپلماتیک در احیای برجام را حل و فصل کرد؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوال، گفتوگویی را با حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده سابق مجلس و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
آنچه به عنوان سر فصل یا مخرج مشترک مواضع و سخنان اعضای تیم سیاست خارجی و امنیتی دولت جو بایدن در قبال برجام مطرح است، بازگشت ایران از تمام کاهش تعهدات برجامی در «گام اول» است. این در حالی است که در مقابل مقامات کشور از شخص رئیس جمهور گرفته تا وزیر امور خارجه به صراحت عنوان داشته اند که به دلیل تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، احیای تحریم ها و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران به عنوان اقدامی که برجام را به هم زد، گام نخست باید توسط ایالات متحده آمریکا برداشته شود و بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را عملیاتی کند. فصل الخطاب مواضع تهران هم امروز توسط رهبری بیان شد. رهبر انقلاب امروز یکشنبه در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی عنوان داشتند که آمریکاییها و اروپاییها حق هیچگونه شرطگذاری ندارند زیرا تعهدات برجامی خود را نقض کردند و آن طرفی که باید شرط بگذارد جمهوری اسلامی است. چون به تعهدات خود پایبند بود. بنابراین ایران هنگامی به تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت که آمریکا همه تحریمها را در عمل و نه در حرف یا بر روی کاغذ، لغو کند و این لغو تحریمها مورد راستیآزمایی ایران قرار گیرد. این سیاست قطعی و غیرقابل برگشت جمهوری اسلامی و مورد اتفاق همه مسئولان است و هیچ کس از آن عدول نخواهد کرد. با توجه به اینکه دو طرف بر مواضع خود مُصر هستند که باید طرف مقابل گام اول را در عمل به تعهدات برجامی بردارد، از نگاه شما این بن بست دیپلماتیک «اول ایران یا اول آمریکا» چگونه قابل حل است؟
قطعاً حل و فصل بنبست دیپلماتیک «اول ایران یا اول آمریکا» برای عمل به تعهدات برجامی مسئله سادهای نیست. به هر حال ترامپ در سه سال گذشته اقداماتی را در حوزه توافق هستهای و نیز افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران انجام داد که به سادگی و در فرصت کوتاهی قابل حل و فصل نخواهد بود. مضافا بر اینکه نباید نقش مخرب و منفی لابیهای صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی را هم در مختل کردن هر گونه تلاش دیپلماتیک برای حل و فصل مسئله برجام و لغو تحریمها را هم فراموش کرد. البته در کنار آن باید اذعان داشت که برجام به نوبه خود یک توافق بیسابقه در مناسبات ایران با قدرت های جهان به خصوص ایالات متحده آمریکا بود. چون همانگونه که در صحنه عمل مشخص شد به واقع برجام نوعی توافق بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بود و بقیه کشورها از روسیه و چین گرفته تا فرانسه، آلمان و انگلستان سیاهی لشکرهای برجام بودند. بنابراین حل بنبست دیپلماتیک اول ایران یا اول ایالات متحده تنها وتنها منوط به مناسبات تهران – واشنگتن است. به عبارت دیگر هیچ کشور و هیچ بازیگری نمی تواند به حل این بن بست، ذیل تحرکات میانجی گرایانه یا واسط کمک کند. این مسئله تنها در سایه مذاکرات مستقیم، آن هم مذاکرات مستقیم بین ایران و ایالات متحده آمریکا قابل حل و فصل است.
اما به نظر میرسد که حتی پیشنهاد محمد جواد ظریف در گفت و گوی دوشنبه هفته گذشته با شبکه سی ان ان مبنی بر تدوین مکانیسمی برای انجام اقدامات همزمان ایران و ایالات متحده آمریکا در عمل به تعهدات برجامی هم توسط ایالات متحده آمریکا رد شد و واشنگتن بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را تنها به این پیش شرط منوط کرده است که تهران در گام نخست از تمام اقدامات کاهش تعهدات برجامی خود بازگردد. با این وصف امکان مذاکره قدری دور از ذهن نیست؟
اتفاقا به دلیل همین اصرار طرفین بر پیگیری گام اول توسط طرف مقابل، ضرورت انجام مذاکره مستقیم ایران و آمریکا بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. چون تنها در سایه یک مذاکره مستقیم و بدون میانجی بین ایران و آمریکاست که می توان به یک درک درست، واقع بینانه و مشترک از مواضع و انتظارات همدیگر و متعاقبش یافتن راه حلی برای خروج از این بنبست دیپلماتیک به منظور احیای برجام رسید. بله اکنون به نظر می رسد که مسئله مذاکره مستقیم با ایالات متحده آمریکا قدری دور از واقعیت است، اما در عین حال باید به این نکته اذعان داشت که هر چه در خصوص مذاکره با ایالات متحده آمریکا تعلل کنیم قطعاً به فرصت سوزی بیشتر برای تحقق منافع جمهوری اسلامی ایران میانجامد. همین چند سال اخیر با افزایش دامنه تنش ها، فرصت های مغتنمی در اختیار رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای مرتجع منطقه برای تخریب چهره ایران در سطح جهان شکل گرفت. در حالی که برجام توانست این فرصت ها را از رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع منطقه برای تخریب هر چه بیشتر جمهوری اسلامی ایران و پررنگ کردن ایرانهراسی بگیرد. چون به واقع توافق هسته ای بازگشت ایران به عقلانیت سیاسی و خرد دیپلماتیک بود که توانست دشمنان ایران اسلامی را غافلگیر کند. اکنون هم که شاهد روی کار آمدن دولتی منعطف در ایالات متحده آمریکا هستیم بهترین فرصت برای احیای گفت وگوها، استفاده از اهرم دیپلماسی و پیگیری مذاکرات برای حل و فصل چالشها و بن بست های دو طرف به خصوص در حوزه برجام به وجود آمده است. ما نباید این فرصت ها را از دست بدهیم و به موازات فضایی برای جولان صهیونیست ها و سعودی ها فراهم کنیم. مطمئن باشید که اگر این فرصتها از دست برود برگ های برنده ما برای گفت وگو با آمریکا کمتر و کمتر خواهد شد و به موازات آن توان چانهزنی دیپلماتیک ما کاهش پیدا خواهد کرد. من در پاسخ به سوال اول شما اشاره کردم که برجام به واقع توافق بین ایران و ایالات متحده آمریکا بود و زمانی که محمد جواد ظریف و جان کری به عنوان وزرای امور خارجه ایران و ایالات متحده آمریکا با حضور در پای میز مذاکره و پیاده روی، تابوی مذاکرات تهران و واشنگتن را شکستند، می توانستند مسیری برای شکل گیری و رشد مناسبات اقتصادی بین دو کشور ایجاد کنند تا بهانه را از دست ترامپ برای خروج از برجام بگیرند. چون در واقع یکی از دلایلی که باعث خروج دونالد ترامپ از برجام شد این بود که ترامپ اعتقاد داشت برجام هیچ گونه سود و منفعت اقتصادی و تجاری برای ایالات متحده آمریکا ندارد. بلکه سود این توافق در جیب جمهوری اسلامی ایران و دیگر طرف های برجامی به ویژه فرانسوی ها ریخته شده و این وسط سر آمریکا بی کلاه مانده است. یعنی ترامپ اعتقاد داشت برجامی که با فشار سیاسی، تحریم و تحرکات دیپلماتیک آمریکا به نتیجه رسیده است چرا سود آن برای دیگر کشورها باشد. ما باید از این اشتباهات درس بگیریم و با تلاش برای انجام مذاکرات با دولت جو بایدن، اولویت را حل اختلافات، چالش ها و انتظارات دو طرف بدانیم.
علاوه بر جدیت ایران و ایالات متحده آمریکا در انجام مذاکرات برای حل اختلافات برجامی شما تا چه اندازه نقش دیگر عوامل محیطی را در به نتیجه نرسیدن مذاکرات موثر می دانید؟
همان گونه که در پاسخ به سوالات قبلی اشاره کردم اکنون نقش لابیهای صهیونیستی و سعودی در به شکست کشاندن هرگونه تلاش های دیپلماتیک به منظور حل اختلافات برجامی، بازگشت آمریکا به توافق هسته ای و لغو تحریم های ایران بسیار جدی است. همین چند روز پیش شاهد انفجار مشکوکی در نزدیکی سفارت اسرائیل در هندوستان بودیم و با برخی نامه نگاری ها در خصوص انتقام سردار سلیمانی و دکتر فخری زاده سعی کردند ایران را مقصر این اقدام جلوه دهند. یعنی اکنون که با روی کار آمدن جو بایدن، جهان به دیپلماسی روی خوش نشان داده است تلاش های جدی در دستور کار قرار گرفته که به هر شکل ممکن مذاکره ای بین ایران و ایالات متحده شکل نگیرد. اینکه طی روزها و هفته های اخیر مقامات صهیونیستی مدام مسئله حمله به تاسیسات هستهای ایران را مطرح میکنند یا در کنار آن شاهد برخی تحرکات منطقه ای مانند حمله مشکوک به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان سعودی هستیم و یا ادعاهایی در رابطه با فعالیت های مشکوک پرونده هستهای شکل گرفته همگی نشان می دهد که اکنون تلاش های جدی برای نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا در جریان است.
آیا شما معتقدید که بخشی از این عوامل مخرب در داخل کشور فعال هستند؟
بدون شک. ما نباید نقش مخرب و منفی کاسبان تحریم و یا حتی کاسبان جنگ را نادیده بگیریم. از یاد نبریم زمانی که با احیای تحریمها به خصوص در حوزه نفتی، فروش نفت ایران به پایین ترین حد خود رسید همین کاسبان تحریم با فعالیت های دلالانه خود چه سودهایی را از قِبَل همین تحریم ها به جیب زدند. به همین دلیل است که این افراد تحریم را نعمت می دانند. لذا کاسبان تحریم هر تلاشی را به کار می گیرند که فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا و تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران در دوره بایدن هم تداوم و حتی تشدید پیدا کند. مطمئن باشید اگر زمینه برای مذاکره بین ایران و ایالات متحده آمریکا در آینده ای نزدیک شکل بگیرد دست این کاسبان تحریم بسته خواهد شد.
شما به مذاکره مستقیم و بدون واسطه ایران و ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها راه حل دیپلماتیک بن بست «اول ایران یا اول آمریکا»، آن هم بدون هیچ گونه واسطه و میانجی اشاره کردید. آیا به باور شما کشور یا کشورهای میانجیگر یا بازیگران واسط نمی توانند به تعدیل تنش ها و شکل گیری فضای مذاکره بین تهران – واشنگتن کمک کنند؟
به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. در پاسخ باید چند نکته بسیار مهم را مد نظر قرار داد. اول این که سطح اختلافات، انتظارات، تنشها و بحران ها بین ایران و آمریکا به خصوص در سه سال اخیر به قدری تشدید پیدا کرده است که عملاً هیچ کشور و هیچ بازیگری نمی تواند نقش میانجیگر و واسط را بین ایران و ایالات متحده آمریکا ایفا کند. شما در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ شاهد بودید که بسیاری از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای از عراق و عمان تا ژاپن، سوئیس و فرانسه تلاش های جدی دیپلماتیک برای میانجی گری و تعدیل تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا به کار بستند، اما همه آن تلاش ها بدون هیچ گونه خروجی و نتیجه مثبتی به شکست رسید. ضمن اینکه مجددا تاکید میکنم برجام توافقی بین ایران و ایالات متحده آمریکا بود و دیگر کشورها نقش سیاهی لشکر آن را داشتند. اکنون هم که مسئله احیای برجام مطرح است تنها مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا میتواند آن را به نتیجه برساند. از طرف دیگر هر کشوری که بخواهد نقش میانجیگر یا واسط را در تنش ایران و ایالات متحده ایفاد کند، هر پیام و یا موضعی بین دو طرف را از فیلتر منافع ملی خود عبور خواهد داد. لذا نمیتوان به هیچ کشور و هیچ بازیگری به عنوان میانجیگر یا واسط صادقی بین ایران و ایالات متحده آمریکا اعتماد کرد. مضافا بر نکات یاد شده باید عنوان کرد در دنیای سیاست، جنگ و تنش هم باید مدیریت شود. من زمانی که به عنوان نماینده مجلس انجام وظیفه می کردم عنوان داشتم اگر همان گونه که یک خط تلفن قرمز بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد مانع از ایجاد برخی فجایع شد، یک خط قرمز بین ایران و ایالات متحده آمریکا وجود داشت ما شاهد فاجعه ای مانند ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی نبودیم. چون واقعیت این است که همین نقش مخرب واسطه ها و میانجیگر ها سبب شده است که طرفین به یک درک درست از انتظارات همدیگر در نقاط بحرانی نرسند. اینکه با رد و بدل کردن پیام ها بین تهران و واشنگتن از طریق میانجی منتظر حل مشکلات باشیم، انتظار بیهوده ای است.
حتی فرانسه که در دوره دونالد ترامپ تلاش جدی برای پیگیری و عملیاتی کردن کانال 15 میلیارد یورویی داشت و اخیرا مکرون ادعای میانجیگر صادق بین ایران و آمریکا را مطرح کرده است؟
اتفاقاً فرانسه اکنون نقش پلیس بد را در تنش ایران و ایالات متحده آمریکا ایفا می کند. بنابراین نمی توان به فرانسه به عنوان یک میانجیگر صادق اعتماد کرد. اتفاقاً عملکرد ضعیف ما در عرصه دیپلماسی برای مذاکره مستقیم با آمریکا و فرصتسوزی در جهت به کارگیری اهرم دیپلماسی سبب شده است که برخی کشورها و بازیگران مانند فرانسه برای تحقق منافع ملی خود به دنبال ایفای نقش میانجیگری یا واسط در تنش ایران و ایالات متحده آمریکا باشند؛ فرانسه ای که علاوه بر مطرح کردن پیش شرط های موشکی و منطقهای به دنبال حضور عربستان و اسرائیل در مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکاست. ما با نداشتن خرد سیاسی و عقلانیت دیپلماتیک به این بازیگران اجازه نقش آفرینی مخرب در هم افزایی تنشها بین خود با ایالات متحده داده ایم. پیرو این نکته باید یک واقعیت تلخ را هم مدنظر قرار داد که آقای شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی زمانی که با طالبان دیدار و گفتوگو میکند و به دنبال ایجاد خط ارتباطی با گروهی است که نه هیچ آینده و هیچ گذشته قابل دفاعی دارد، این اقدام به واقع اقدامی برای دورکردن ایران 85 میلیون نفری از کانال های قدرتمند و سالم دیپلماتیک و کشاندن کشور به برخی مسیرهای غیرقابل دفاع مانند مذاکره با طالبان است. یقین بدانید این اقدامات در آینده به ضرر منافع جمهوری اسلامی ایران است و به هیچ وجه قابل دفاع نیست. باز هم تکرار میکنم محمد جواد ظریف و جان کری به عنوان وزرای امور خارجه ایران و ایالات متحده آمریکا در زمان برجام با مذاکرات مستقیم و رو در رو پشت میز و پیادهروی در کنار همدیگر به یک تابوشکنی دیپلماتیک دست زدند که می توانست منافع کلان تری را برای دو طرف به همراه داشته باشد. بنابراین باز باید با تکرار همان تجربه، ایران و ایالات متحده آمریکا مذاکره مستقیم و بدون میانجی را در دستور کار قرار دهند. هیچ واسطه و میانجیگر دیپلماتیکی نمی تواند به احیای برجام کمک کند. احیای برجام تنها در سایه درک درست و واقع بینانه ایران و آمریکا از انتظارات همدیگر و تعریف منافع ملی شان در عمل به تعهدات برجامی، آن هم ذیل یک پروسه و مکانیسم همزمان قابل حصول است و لاغیر.
منبع: دیپلماسی ایرانی