کد مطلب: ۲۳۵۹۸۴ | تاريخ: ۱۳۹۹/۹/۹ | ساعت: ۱۰ : ۱۸
نیک روبرتسون. تحلیلگر ارشد سیانان/ در فهرست سیاست خارجی «جو بایدن» رئیسجمهوری منتخب ایالات متحده، چگونگی رابطه با عربستان سعودی در اولویت موضوعات فهرستشده وجود ندارد. چین، ایران و شاید کرهشمالی در این فهرست از اهمیت بیشتری برخوردارند اما ریاض که میزبانی اجلاس گروه 20 (G20) را برعهده داشت، به این زودیها در رأس این فهرست جای نخواهد گرفت. یکی از دیپلماتهای ارشد سعودی یک هفته پیش از برگزاری انتخابات آمریکا به من گفت این پادشاهی آماده است تا با هر کسی که در این رقابت پیروز میشود، همکاری کند. اما برداشت من از این گفتوگو آن بود که بهدلیل برخی از سخنان بایدن در طول کمپین انتخاباتیاش، او نسبت به عربستان سختگیر خواهد بود و دموکراتها انتخاب نهایی ریاض نیستند. همچنین یکی دیگر از منابع آشنا با موضوعات سیاسی در پادشاهی عربستان به من گفت که سعودیها، رئیسجمهوری دونالد ترامپ را متحدی خوب اما غیرقابل پیشبینی و حتی خطرناک میدانند. بعد از آنکه با موشکهای کروز به تأسیسات نفتی عربستان حمله شد و متخصصان سعودی و بازرسان آمریکایی تشخیص دادند که آنها از ایران پرتاب شدهاند، این منبع به من گفت که سعودیها مجبورند از ترامپ بخواهند که با مقابلهبهمثل، باعث افزایش تنشها نشود. او افزود، آنان واقعا فکر میکردند که او میتواند تصادفی جنگی به راه بیندازد.
برخی دیگر از اعضای این پادشاهی نگران هستند که بایدن سالهای ریاست باراک اوباما را دوباره آغاز کند؛ سالهایی که به باور آنان آمریکا در برابر ایران نرم و برای امنیت ملی آنان غیرقابل اعتماد بود. این هراس آنان ممکن است کاملا درست و اساسی باشد. بایدن متعهد شده که بار دیگر به توافق چندملیتی با تهران که ترامپ از آن خارج شد، بازگردد و در طول مناظرات انتخاباتی دموکراتها در پاییز گذشته تهدید کرد که مانع از فروش میلیاردها دلار تجهیزات تسلیحاتی به ریاض میشود. او نوامبر سال گذشته گفت: «کاملا روشن کنم؛ ما قرار نبود که سلاحهای بیشتری به آنها بفروشیم بلکه قرار بود آنها را وادار کنیم تا هزینهها را بپردازند و دریابند تا چه اندازه طردشده هستند».
اما نقطهای که بایدن را به همکاری با عربستان نزدیک میکند، همان تحقق صلح خاورمیانه است. این دقیقا همان جاهطلبیای است که تقریبا تمامی رؤسای جمهوری ایالات متحده برای رسیدن به آن تلاش کردهاند و در سالهای گذشته ترامپ جنبشهای گوناگونی را خلق کرده است. یکی از دیپلماتهای سعودی میگوید: «ترامپ «فشار زیادی» به ریاض برای پیروی از امارات متحده عربی، بحرین و سودان برای عادیسازی روابطش با اسرائیل وارد کرده است» و ادامه میدهد که حمایت عربستان «جایزهای» است که ترامپ هنوز نتوانسته آن را برنده شود. همین اهمیت نشانگر این امر است که این احتمال وجود دارد که ترامپ حتی در آخرین روزهای حضورش در کاخ سفید هم به این پیروزی امید ببندد. ترامپ و «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشدش در منطقه به موفقیتهایی دست یافتهاند اما هنوز با آنچه رئیسجمهوری در ابتدا قول داده بود –رسیدن به توافق صلح بلندمدت بین اسرائیلیها و فلسطینیها- راه زیادی باقی مانده است.
هرچند تمامی طرفین این بخش از توافق را انکار میکنند اما کوشنر در این معامله که به نظر میرسد «امتیازی در ازای امتیازی» بود، تلاش کرد تا امارات به جنگندههای پیشرفته اف-35 آمریکایی دست یابد و سودان از فهرست حامیان تروریسم ایالات متحده حذف شود. اما کنگره تاکنون با اعطای هواپیماهای جنگی موافقت نکرده و نام سودان نیز همچنان در فهرست تروریسم وزارت خارجه باقی مانده است.
زمانی که با این دیپلمات سعودی دیدار کردم، این گمانهزنی وجود داشت که ریاض به تمامی تعهداتی که به ترامپ داده است، اگر بایدن رئیسجمهور شود هم پایبند خواهد بود؛ اما این سیاستمدار سعودی به من گفت که این موضعگیریها درست نیست و او واقعیتها را همانطور که مشاهده میکرد، به زبان میآورد. او گفت عربستانسعودی همواره بر اساس «منافع امنیت ملی خود» عمل میکند اما مسئله بسیار پراحساس دولت فلسطینی دارای اهمیت فوقالعادهای است و در این زمینه عربستان بهگونهای تصمیم خواهد گرفت که سایر ملتهای مسلمان نیز از آن تبعیت کنند. مقامات سعودی بر این باورند که پادشاهی ریاض، مرکزی برای پیروزی 1.8 میلیارد مسلمان در جهان است اما یک تماس اشتباه میتواند برای این پادشاهی فاجعهبار باشد و این کشور را در معرض اتهام فروختن و کنارگذاشتن فلسطینیها قرار دهد. این دیپلمات به من گفت که احتمال عدم حمایت شاه سعودی از طرح ترامپ 90 درصد است اما زمانی که پسرش «محمد بنسلمان» ولیعهد کنونی پادشاهی را در دست بگیرد- ممکن است این اتفاق در دوران ریاستجمهوری بایدن رخ دهد- این امکان وجود دارد که تمامی این محاسبات تغییر کند.
موضع کنونی ریاض درباره صلح فلسطین بر مبنای راهحل تشکیل دو کشور است که بر اساس مرزهای 1967 بنا شود؛ این دقیقا همان خواستهای است که رهبران سعودی بیش از یک دهه است که تلاش میکنند در برابر گروههای متخاصم به آن دست یابند. این دیپلمات به من گفت که در سال 2007 میلادی آنان به این باور رسیده بودند که موفق شدهاند اما توافق از هم پاشید و از آن زمان تاکنون ناامیدی عربستان از فلسطینیها بهطور مداوم در حال افزایش است. او اینگونه ادامه داد که اخیرا با یک مقام فلسطینی دیدار داشته و به او هشدار داده که زمان در حال اتمام است و تا 10 سال دیگر فلسطینیها برای کسی اهمیتی نخواهند داشت و در ادامه به او گوشزد کرده است که آنان برای دستیابی به مزایای سودمند باید درگیر طرح به اصطلاح «معامله قرن» کوشنر شوند. در اواخر ماه آگوست «ملک سلمان» پادشاهی سعودی به پرواز تجاری اسرائیلی حامل کوشنر و هیئت اسرائیلی اجازه داد تا برای شرکت در مراسم امضای توافق عادیسازی، برای رسیدن از تلآویو به دوبی از آسمان عربستان عبور کنند. این پیام واضحی برای فلسطینیها بود که ساعات بهسرعت سپری میشوند؛ همانطور که زمانی بحرین روابط خود را با اسرائیل عادی کرده بود.
اما شاید صریحترین پیام حاکی از تغییر موضع ریاض ماه گذشته نمایان شد. دیپلمات بسیار محترم سعودی –شاهزاده بندر بنسلطان آلسعود- سفیر پیشین عربستان در ایالات متحده و رئیس دستگاه اطلاعات به تلویزیون سعودی گفت: «آرمان فلسطینی هدفی عادلانه است اما طرفداران آن در حال شکست هستند؛ اسرائیل ناعادلانه است اما طرفداران این رژیم موفق شدند آن را اثبات کنند». باید در نظر گرفت که این دیپلمات باسابقه بدون اجازه از پادشاه هرگز چنین حرفی نمیزند. معنای این پیام واضح بود: ریاض از انتظار برای تحقق صلح فلسطینیها خسته شده و در حال آمادهسازی برای ادامه فرایند است. پیامی کاملا واضح به پایتختهای خارجی و حتی شاید پیامی برای واشنگتن که زمان در گذر است و معامله انجام میشود.
منبع: شرق