کد مطلب: ۲۵۸۸۲۰ | تاريخ: ۱۴۰۱/۳/۳۰ | ساعت: ۱۱ : ۶
نشانههای این دگرگونی بزرگ را میتوان در سه رویداد بزرگ خلاصه کرد که همگی نتیجه رویداد بزرگ در اوکراین است؛ یعنی جنگ روسیه و اوکراین که در آن نبردها به تدریج به یک جنگ فرسایشی طولانی برای هم روسیه و هم غرب به طور یکسان تبدیل می شود.
اولین نشانه این دگرگونی موافقت احزاب اصلی سیاسی آلمان با اختصاص یکصد میلیارد یورو برای نوسازی ارتش این کشور است تا به نیرویی دفاعیای تبدیل شود که قادر به حفاظت از آلمان و دفاع از اروپا باشد.
دومین نشانه این است که فومیو کیشیدا، نخست وزیر ژاپن به افزایش قابل توجه بودجه دفاعی ارتش کشورش متعهد شد که نگرانی خود را از افزایش هزینههای نظامی چین و تهدیدات موشکی کره شمالی پنهان نمیکند.
سومین نشانه از زبان آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا بیان شد. او در سخنرانی هفته گذشته خود در دانشگاه جورج واشنگتن سیاست کشورش در قبال چین را تبیین کرد و طی آن چین را متهم کرد که نظم بین المللی موجود را به چالش می کشد؛ زیرا این کشور تنها قدرتی است که قصد دارد نظم جهانی را تغییر دهد و همچنین قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژیکی لازم برای این کار را دارد.
نکته مشترک در این سه نشانه این است که همگی میخواهند ما را به 77 سال قبل یعنی پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز شکلگیری نظام کنونی بین المللی برگردانند. خطرناکی این تحولات تنها در تمایل قدرتهای اقتصادی و نظامی در حال رشد برای ساماندهی مجدد نظم جهانی کنونی نیست بلکه در پیامدهایی است که با آن همراه خواهد بود.
اولین مورد از این پیامدها، دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی به ویژه در زمینه تولید تسلیحات پیشرفته و کشنده از جمله هستهای است که بودجه کشورها از جمله کشورهای ثروتمند مانند ژاپن و آلمان را سنگین میکند و آنها بودجه دفاعی خود افزایش میدهند. این به معنای افزایش فروش تسلیحات از سوی آنهاست و مورد استقبال کشورهای غیر تولیدکننده از آن قرار خواهد گرفت. این امر بودجه این کشورها را به تحلیل میبرد و بر وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم آنها تأثیر منفی میگذارد و فراتر آنکه وضعیت آشفتگی و بیثباتی کنونی در جهان را افزایش می دهد.
دومین نتیجه منفی این تحولات این است که تأثیر بسزایی بر آینده دموکراسی خواهند داشت به ویژه در کشورهایی که موفق نشدهاند نهادهای دمکراتیک قویای ایجاد کنند؛ چرا که ائتلافهای آینده میان کشورها براساس ارزشهای دمکراتیک و آزادی نخواهد بود بلکه منافع سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی بر آنها حاکم خواهد بود.
ما در آستانه تحولات بزرگی هستیم و در طول دهه کنونی ویژگیهای دنیای جدیدی ترسیم خواهد شد که ممکن است به جهان پس از جنگ جهانی دوم و جهان پس از پایان جنگ سرد پایان دهد و احتمالا منجر به تولد یک نظم جهانی جدید شود که جایگزین «هرج و مرج سازمانیافته» موجود خواهد شد که در آن غلبه از آن طرف قوی است.
در این میان نباید فراموش کنیم تحولاتی که ممکن است در نظام جهانی کنونی رخ دهد، مطمئنا تغییراتی را در جهان عرب به همراه خواهد داشت اما ضرورتا این تغییرات مثبت نخواهند بود مگر اینکه برای برون رفت از وضعیت منفی فعلی همگام با تحولات مرحله کنونی عجله کنیم تا بتوانیم تاثیر مثبتی بر ساختن آینده خود و تعیین سرنوشتمان در میان تحولات آتی داشته باشیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی