۱۳۹۹/۶/۲۹ - ۱۲ : ۳۶
سرمقاله اعتماد/ ماشه امریکا و واکنش ایران
سرمقاله اعتماد/ ماشه امریکا و واکنش ایران
مقامات امریکایی برخلاف سازوکارهای عرفی بینالمللی و قواعد سازمان ملل متحد و شورای امنیت همچنان بر طبل مکانیسم ماشه میکوبند و مدعی هستند که این مکانیسم از این هفته بدون طی شدن مقدمات و زمینههای تعیین شده در قطعنامه 2231، اجرایی میشود. دولتمردان امریکایی البته کاملا به این موضوع واقف هستند که حرکت آنها فاقد وجاهت قانونی است اما آنها به دلیل خالی بودن دستشان برای بهرهبرداری از ماجرای برجام و ایران در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آینده، قصد فضاسازی رسانهای و تبلیغاتی دارند. به عبارت دقیقتر تحرکات ضدایرانی امریکا با محوریت فعالسازی مکانیسم ماشه، عمدتا کارکرد داخلی و با هدف جذب رایدهندگان امریکایی از یکسو و از سوی دیگر تداوم جلب اعتماد متحدین منطقهای امریکا در خاورمیانه یعنی اعراب جنوب خلیجفارس و اسراییل را دارد. بنابراین توسل ترامپ به مکانیسم ماشه، صرفا یک مانور رسانهای و سیاسی در آستانه انتخابات برای جذب رای دهندگان عام امریکا و همچنین لابیهای اسراییلی و عربی در امریکا است و تیم ترامپ تلاش میکند این مانور را با موج گسترده تبلیغاتی همراه کند که ایجاد چنین موجی با توجه به مناسبات نه چندان خوب ترامپ با رسانههای بزرگ امریکایی چندان خوشبینانه به نظر نمیرسد. البته در این راستا برخی کشورها که عمدتا کوچک و خرد به شمار میآیند با تهدید و تشویق امریکا احتمالا همراهی خواهند کرد و دولت امریکا نیز این همراهی را بازتاب رسانهای گسترده خواهد داد تا اینگونه القا کند که بخشی از جامعه بینالمللی، این اقدام را به رسمیت میشناسد.
اما مهمتر از اقدام تبلیغاتی و سیاسی امریکا در اعلام یکجانبه مکانیسم ماشه، واکنش ایران به این اقدام در سطوح مختلف اعم از دولت، مجلس، جریانها و فعالان سیاسی، رسانهها و حتی عموم مردم است. این واکنشها طبیعتا در ابعاد و اشکال مختلف در موفقیت یا عدم موفقیت تیم ترامپ در بهرهبرداری از مکانیسم ماشه تعیینکننده است:
1-آنچه در گام نخست در واکنشهای رسمی و غیررسمی ایران اهمیت دارد، این است که اصولا دولت ایران و نهادهای رسمی آن نباید این اقدام امریکا را به رسمیت بشناسند چراکه اصولا این اقدام هیچ وجاهت قانونی نداشته و جامعه بینالمللی هم آن را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین ادبیات و گفتار دولت، مقامات رسمی و حقوقی از اهمیت زیاد برخوردار است. ملاک ایران در این ماجرا باید شورای امنیت و مواضع آن باشد.
فعال شدن مکانیسم ماشه اگرچه براساس قطعنامه 2231 بدون صدور قطعنامه مجدد ازسوی شورای امنیت امکانپذیر است اما این روند مستلزم مقدمات و الزاماتی است که مهمترین آن موافقت شورای امنیت و اعضای دایم آن با اصل درخواست امریکا برای فعال شدن مکانیسم ماشه و طی شدن فرآیندی است که در این قطعنامه به آن اشاره شده است. شورای امنیت و اعضای آن بهخصوص اعضای دایم شورا و حتی متحدین اروپایی امریکا از همان ابتدا با استناد به اصل حقوقی «خروج امریکا از برجام» با درخواست کاخ سفید مخالفت کردند بنابراین اصولا فرآیند قانونی مکانیسم ماشه در بستر حقوقی آن یعنی شورای امنیت آغاز و طی نشده که بخواهد
به سرانجام برسد و رسمیت پیدا کند. بر این اساس واکنشهای رسمی و غیررسمی دولت، نهادهای رسمی و مقامات حقوقی نباید برمبنای اقدام مقابله به مثل و تهدید باشد. مواضعی که بعضا آگاهانه یا ناآگاهانه از سوی برخی مقامات رسمی و حقوقی مانند خروج ایران از برجام یا خروج از انپیتی صورت گرفته و میگیرد، معنایی جز به رسمیت شناختن اقدام امریکا و بازی در زمین امریکاست. تیم ترامپ نیز درواقع به دنبال همین وضعیت است که ایران را به گوشه رینگ بکشد.
2 - علاوه بر این، واکنشهای هیجانی و شتابزده ایران به نوعی تزریق انرژی به دستگاه تبلیغاتی امریکا در این ماجرا خواهد بود که اثرات اولیه و سهمگین آن اتفاقا بر بازار و اقتصاد شکننده و لرزان ایران خواهد بود. مقامات سیاسی و رسانههای ایران در این ماجرا و با هدف آسیبپذیری کمتر بازارهای داخلی باید تحرکات روانی و تبلیغاتی تیم ترامپ را با واکنشهای حساب شده و مناسب و القای اینکه این تحرکات صرفا سیاسی است و از پشتوانه بینالمللی برخوردار نیست، خنثی کنند؛ نه اینکه حتی با هدف القای ایفای نقش پلیس بد، بخواهند به التهاب بیشتر بازارهای داخلی دامن بزنند.
3- واکنشهای ایران البته در مورد کشورهای حاضر در برجام هم اهمیت دارد. 3 کشور اروپایی حاضر در برجام یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان همچنین روسیه و چین تاکنون با قدرت در برابر اقدامات یکجانبه امریکا در مورد برجام ایستادگی کردهاند و عملا در حوزه سیاسی و حقوقی در مقابل امریکا قرار گرفتهاند. این مساله ترامپ یک شکست بزرگ و برای ایران و جایگاه آن در مقابل امریکا یک موفقیت دیپلماتیک به حساب میآید بنابراین نباید ایران بهگونهای در این ماجرا رفتار کند که موجب غلتیدن کشورهای مختلف از جمله 3 کشور اروپایی به سمت امریکا شود.
واقعیت این است که بازی امریکا با مکانیسم ماشه، بازی موقتی است و با پایان یافتن انتخابات ریاستجمهوری امریکا و پیروزی حتی ترامپ در این انتخابات این بازی به پایان میرسد هر چند ممکن است در ظاهر حفظ شود. برجام در حال حاضر سد مستحکمی در برابر اقدامات ضد ایرانی امریکا به شمار میآید. شاید ترامپ اگر در برجام باقی میماند، بهتر میتوانست فشارهای سیاسی و حقوقی مورد نظر خود در برابر ایران و از جمله مکانیسم ماشه را دنبال کند. بنابراین ایران باید برجام و قطعنامه 2231 را با قدرت نگه دارد و مانع از به بازی گرفتن آن توسط امریکا شود.
نهایت اینکه ایران نباید وارد بازیای شود که دولتمردان امریکایی میخواهند در زمین شورای امنیت بازیگردان مجازی آن باشند و به عبارتی با واکنشهای شتابزده و هیجانی به تحقق اهداف سیاسی و تبلیغاتی ترامپ کمک کنند. دوگانه ترامپ و پمپئو با فضاسازی سیاسی و روانی تلاش دارند تا از واکنشهای رسمی و غیررسمی ایران به این ماجرا، نهایت بهرهبرداری را برای ادامه بازی خود داشته باشند. آنها تلاش دارند، توپی را به زمین ایران بیندازند که اصولا این توپ واقعیت ندارد. برخورد حساب شده ایران با این حرکت در آینده روابط ایران و امریکا و شرایط سیاسی و اقتصادی آینده کشور تعیینکننده است.