۱۳۹۹/۶/۳۰ - ۱۴ : ۲۱
سرمقاله شرق/ خطرات بیتصمیمی و بد تصمیمی
سرمقاله شرق/ خطرات بیتصمیمی و بد تصمیمی
تصمیمات متفاوت و گاه ضدونقیض در رأس و بدنه قوه مجریه در کنار هجمه تبلیغاتی علیه دولت باعث شده تا آنان که در معرض این تصمیمات قرار دارند، نسبت به اصل و اصالت تصمیمگیران از خود تردید نشان دهند. تصمیمات متفاوت درخصوص اجرای طرح ترافیک بعد از نوروز، بازگشایی کسبوکارها در هنگامه شیوع کرونا، ترسولرز در اعلام تصمیمات درمورد لغو هر نوع تجمع و گردهمایی به دلیل احتمال گسترش کرونا و بازگشایی مدارس بهصورت حضوری در 15 شهریورماه برخی مواردی هستند که موجب ایجاد تردید در اذهان عمومی شده است. از سویی اعلام گشایش اقتصادی با فروش اوراق فروش نفت (که معلوم نشد برای مردم گشایش اقتصادی بوده یا دولت) که بدون تصمیم ابتر ماند. اینگونه تصمیمسازیها که به بیتصمیمی بیشتر شباهت دارد، گاه بدون تبعات است و گاه تبعات اجتماعی و اقتصادی به بار میآورد و از همه تبعات مهمتر، ایجاد بیاعتمادی به نظام را فراهم میکند. آنچه موجب شد این یادداشت تهیه شود، مصاحبه معاون فنی مدیرکل گمرکات کشور با صداوسیما در روز جمعه 28 شهریورماه درباره رسوب کالا در گمرکات بود و از جمله رسوب سهونیم میلیون تن کالای اساسی و همچنین کالاهای دیگر آنهم در حرارت و آفتاب بندر امام خمینی و بندرعباس و این در حالی است که قیمتهای کالاهای تولیدی حاصل از آنچه در گمرکات مانده، در سطح کشور به نحو بیسابقهای فزونی یافته است. حسب نظرات اعلامشده توسط ایشان بانک مرکزی برداشتی خاص از مصوبه دولت دارد و واردکنندگان نیز به دلیل عدم صراحت بانک مرکزی و سابقه کار تمایل به ترخیص کالاهای وارداتی ندارند. میدانیم که محدودیتهای بسیاری در حملونقل در کشور و بهخصوص از بنادر به نقاط کشور وجود دارد و البته آنهم از صدقه سر تصمیمگیرندگان و مجریان است. بههرحال اگر ترخیص و حمل کالا بهصورت تدریجی و دائمی نباشد، تخلیه کشتیها و بارگیری زمینی و حملونقل آن به داخل کشور دچار وقفه میشود؛ درحالیکه لازم است علاوه بر تصمیمگیریهای عادی که باید با سرعت و قدرت انجام شود، در شرایط تحریم و بحران باید ضریب تصمیمگیریها به نحو مطلوب افزایش پیدا کند. میخواهم مثال کوچکی از این نوع تصمیمگیریها را بیان کنم تا معلوم شود این عدم تصمیمگیریها تا چه حد دچار ضعف بوده و تبعات آن چه خواهد بود. در سال 65 که ستاد طرحهای مهم انقلاب در نخستوزیری به مسئولیت اینجانب برپا شد، یکی از اولین مراجعات از سوی آقای مهندس عرفانیان مجری طرح فولاد مبارکه بود. ایشان گفت یک سال است طرح چگونگی نصب ماشینآلات در جریان تصویب است ولی تصمیمگیری نمیشود. سپس شرح داد که ماشینآلات را به سه دسته تقسیم کردهایم، برخی صرفا توسط ایرانیان نصب میشود، برخی توسط ایرانیان با کمک ایتالیاییها و برخی به دلیل حساسبودن (مثل نورد سرد که سرعت زیاد و حساسیت بسیار دارد) توسط ایتالیاییها و با همکاری تکنسینهای ایرانی و این طرح را به شورای اقتصاد دادهایم تا تصویب کنند. نگارنده و همکاران در ستاد طرحهای مهم انقلاب طرح را بررسی کرده و به توضیحات وی گوش فرادادیم و سپس بلافاصله با نخستوزیر، آقای میرحسین موسوی تماس و موضوع را مطرح کردم و گفتم طرح بیعیب است و در اولین جلسه شورای اقتصاد آن را تصویب کنیم. ایشان گفتند جلسهای در سازمان برنامه و با کارشناسان بگذارید و نتیجه را اعلام کنید. سه روز بعد این جلسه در سازمان برنامه با کارشناسان مربوطه برگزار شد. از بین حاضران دو نفر از افراد باتجربه که به ایشان ارادت خاص داشتم، صحبت کردند. یکی از ایشان شعارهای ملیگرایی و تا حدی شوونیستی داد که باید ایرانیان به تنهایی این کار را بکنند و دیگری اعلام کرد که سقف ریالی و زمانی طرح را بردارید و جوانان ما این کار را بکنند. با تمام احترام پاسخ لازم داده شد و جلسه، طرح مجری طرح را تصویب کرد و هفته بعد به تصویب شورای اقتصاد رسید. یعنی برای طرحی که یک سال سرگردان بود، دوهفتهای تصمیمگیری و تصویب شد و ثمره آن راهاندازی فولاد مبارکه پس از یک سال بود. این داستان نمونهای از خروارها تصمیمهای راکد است و واقعا آیا مسئولان که همه میدانند کالای اساسی در گمرک تا چه حد به تغذیه مردم و تعدیل قیمتها کمک میکند و سایر کالاها تا چه حد با راهاندازی کارخانجات همراهی میکند؟
در سالی که همه شعار جهش تولید میدهند، از ماوقع آنچه در تصمیمگیریها برای ترخیص کالا میگذرد، بیخبر هستند؟ بله بدون شک مشکلات در اتخاذ تصمیم وجود دارد ولی مگر مسئولان برای حل مشکلات گمارده نشدهاند. اگر شجاعت تصمیمگیری نیست، حداقل شجاعت اعلام دلایل عدم تصمیمگیری را داشته باشند؛ هرچند این به حل مسئله کمک نمیکند. تصمیمگیریها باید در زمان خود و البته با رعایت قانون انجام شود و طبیعی است که نهایتا اگر برخی مقررات دستوپاگیر است، راههایی برای رفع آن و اتخاذ تصمیم وجود دارد. همچنانکه رؤسای سه قوه از این اختیارات برخوردار هستند.
البته همیشه بیتصمیمی وجود ندارد و معلوم نیست چرا تصمیماتی که به زیان کشور است، سریعا اتخاذ میشود؛ اعم از تصمیمات دولت و غیردولت! معلوم نیست چرا با آنهمه سرعت تصمیم گرفتند که ارز چهارهزارو 200 تومانی به همه کالاها بدهند و آنهمه تخصیص ارزی را در مدت کوتاه انجام دهند و معلوم نیست برخی تصمیمات سیاسی که تبعات بینالمللی دارد، به چه دلیل اتخاذ شده است.
کشور نیاز به تصمیمات بموقع دارد که بتواند جلوی زیانها را بگیرد. بیتصمیمی و بدتصمیمی هر دو زیانهای بسیار دارد و تاوان همه این بیتصمیمیها و بدتصمیمیها را مردم میپردازند؛ همانطور که اکنون بار همه این نوع تصمیمگیریها بر دوش مردم است. حال حداقل کالاها را از گمرک ترخیص کنید. به قول معروف از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید!