۱۳۹۹/۹/۶ - ۰ : ۱۴

کرونا اولین تجربه ما نیست

کرونا اولین تجربه ما نیست

خسرو معتضد در این روزهای کرونایی تمرکزش را گذاشته روی بیماری‌های فراگیری که از ابتدای تاریخ تا امروز ایرانی‌ها را درگیر کرده و کشته‌های زیاد بر جای گذاشته.می‌گوید با آقای کیانوش جهان‌پور جلسه‌ای داشته و قرار شده برنامه‌ای در 52 قسمت درباره همین بیماری‌ها برای تلویزیون بسازد.می‌گوید: ریشه همه بیماری‌ها در نبود بهداشت و درمان بود در روزگار قدیم.مردم ایران صابون نداشتند دست‌هایشان را بشویند.کچلی بیداد می‌کرد و بیماری‌های پوستی.تغذیه هم که خراب بود و باعث شده بود ایرانی‌ها دچار بیماری‌های استخوانی و پوستی و ... شوند.قدشان کوتاه بود.از زمانی که دولت به فکر تغذیه کودکان افتاد و به آنها در مدرسه تغذیه داد، اوضاع رو به بهبود رفت و قد ایرانی‌‌ها بلندتر شد.اما چند ماهی است که گرانی‌ها سربلند کرده و مردم قدرت خریدشان پایین آمده.خیلی از خانواده‌ها نمی‌توانند شیر و لبنیات بخرند.یادمان باشد از زمانی که شیر وارد تغذیه مدارس شد حال جسمی بچه‌‌ها خوب شد و اگر شیر و لبنیات از سفره مردم حذف شود بیماری‌ها روی ژنوم اثر می‌گذارد و حتی به نسل‌های بعد هم خواهد رسید.جهان همیشه در برابر بیماری‌ها پیروز از میدان به در آمده.بر کرونا هم پیروز خواهد شد، دیر یا زود.تنها بیماری‌ای که هنوز نتوانسته درمان قطعی برای آن پیدا کند، سرطان است.از پس بقیه برآمده.کرونا را هم زمینگیر خواهد کرد اما بعدش می‌ماند که هر دولتی در این دوره سخت برای مردمش چه کرده و چگونه به آنها کمک کرده که بهداشت و تغذیه‌شان درست باشد و از این نظر آسیبی‌ نبینند.تغذیه که خوب نباشد بدن در مقابل بیماری‌ها ضعیف می‌شود و بدن ضعیف مسلما دچار کرونا می‌شود.


امان از تناقض‌گویی دولتمردان
معتضد بر این باور است که مردم مقابل توصیه‌های پزشکان و دولت مقاومت می‌کنند چون دولتمردان حرف‌های ضد و نقیض زیاد می‌زنند و باور مردم را دچار سکته کرده‌اند.باید همه یک حرف بزنند و وقتی قانونی می‌گذارند آن را اجرا کنند اما الان می‌گویند مشکلات اقتصادی اجازه نمی‌دهد که قانون‌های کرونایی سفت و سخت اجرا شود در این شرایط نمی‌توان از مردم توقع داشت که قانون را رعایت کنند و مثلا از خانه بیرون نیایند.اگر کار نکنند از کجا بیاورند بخورند.دولت که نمی‌تواند کمک کند، مردم هم که چشمشان به کمک دولت است و اینجاست که تناقض پیش می‌آید.اگر دولت کمک معیشتی و اقتصادی نمی‌کند حداقل جلوی گرانی‌ها را بگیرد که روز به روز اوضاع معیشتی و بهداشتی مردم بدتر نشود.در تمام طول تاریخ همین بوده؛ بیماری‌ها که می‌آمده از  آن طرف مرزها، دولت از مردم حمایت نکرده.مردم آنقدر مرده‌اند تا ویروس یا باکتری ضعیف شده یا واکسنش آمده و سازمان ملل به ما هم داده.اما الان شرایط دنیا تغییر کرده، مردم سوادشان بیشتر شده ، فرهنگ زیستی‌شان بهتر شده و توقع دارند که دولت به همین میزان از آنها حمایت کرده و پشتیبان‌شان باشد، اما تناقض‌گویی بیداد می‌کند و مردم را کلافه کرده است.


از طاعون قباد‌کُش تا طاعون هرمزی
معتضدی می‌گوید: اولین بیماری فراگیری که ایرانی‌ها را زمینگیر کرد و باعث مرگ قباد دوم یکی از پادشاهان ساسانی شد، سال 628 میلادی رخ داد.سپاهیان ایران برای مبارزه با رومیان به آسیای صغیر و روم و مصر رفته بودند که آنجا دچار طاعون شدند و آن را با خودشان به ایران آوردند و چون بیماری مسری بود خیلی‌ها به آن مبتلا شدند و قباد دوم - پادشاهی که 9 ماه بود به سلطنت رسیده بود - را هم کشت.
در قرن 13 میلادی که مارکوپولو به ایران و به جزیره هرمز ( بندرعباس فعلی) رسید مردم دچار طاعون بودند.مارکوپولو نوشته آنقدر این بیماری زیاد بود که مردم در خانه‌هایشان را قفل کرده بودند که طاعونی‌ها از خانه بیرون نیایند یا اگر خانه‌ای بیمار ندارد، ایمن بماند.کوچه‌ها پر از مرده است و سایه مرگ همه جا دیده می‌شود.ناقل طاعون موش است و موش‌های آلوده اروپا به وسیله کشتی‌ها به ساحل بندرهرمز آمده بودند و از کشتی به بندر وارد شده و مردم را آلوده کرده بودند.


سیفلیسی که شاه‌عباس را کشت
در قرن شانزدهم سیفلیس که بیماری فراگیری در آمریکا بود به اروپا رسید و از طریق اروپایی‌ها که به ایران می‌آمدند در کشور ما فراگیر شد.شاه‌عباس دوم در 38 سالگی با همین بیماری از دنیا رفت.ایران‌ در  آن سال‌ها قربانیان زیادی داد.در زمان رضا شاه که خدمت سربازی اجباری شد هم یک موج بیماری سیفلیس در میان سربازان به راه افتاد.سربازانی که در تهران خدمت می‌کردند روزهای جمعه به محله بدنامی‌ می‌رفتند و آدم‌های آنجا آلوده بودند.سربازها را مبتلا می‌کردند تا این که دولت دستور داد آن زنها به محله‌ ویژه‌ای برده شوند و دور محله دیوار کشیده شد و به ساکنان آن کارت بهداشت داده شد و آنها از نظر پزشکی چک می‌شدند.مردان متاهل و پسران زیر 16 سال هم حق ورود به این منطقه را نداشتند.با این تمهیدات سیفلیس را کنترل کردند.  این را هم بگویم در سال 1303 سیفلیس در ایران بیداد می‌کرد و کشته می‌گرفت.این بیماری را هم اروپایی‌ها از زنان سرخپوست آمریکایی گرفتند و با خودشان به ایران آوردند.تعداد کشته‌های ایران در این سال بر اثر سیفلیس در سازمان ملل ثبت شده است.آن زمان در ایران حدود 210 بیماری شناخته شده جان مردم را می‌گرفت که بیماری‌های آمیزشی در ردیف اول بودند.مردم آموزش ندیده بودند و نمی‌دانستند چگونه باید از خودشان مراقبت کنند. این بیماری‌ها هم مسری بود و ایرانی‌ها را زیاد درگیر می‌کرد.


اوج‌گیری بیماری‌ها در دوره قاجار
معتضد می‌گوید: دوره قاجار به دلیل کمبود بهداشت و فقر زیادی که مردم دچارش بودند بیماری‌ها هم زیاد بود.کچلی و بیماری‌های چشمی بیداد می‌کرد و سل، تیفوس و حصبه.این دوتای آخری خیلی کشته گرفت از مردم.پزشک ناصرالدین شاه اما در خاطراتش نوشته که ایرانی‌ها یک شانس خوب دارند، آن هم آفتاب درخشانی است که دارند.این آفتاب آنقدر داغ است که بیشتر باکتری‌ها و ویروس‌ها را از بین می‌برد.برای همین است سلی که در انگلستان به فاجعه تبدیل شده در ایران کنترل شده‌تر است و کشته‌هایش کمتر.
در دوره قاجار یک دوره‌ای بیماری وبا در ایران فراگیر شد که آن هم مردم زیادی را کشت. گروهی رفته بودند کربلا و در راه بازگشت یکی از آنها که به وبا مبتلا شده بود لباسش را در رودخانه‌ای در کرمانشاه شست و همان شد که وبا همه ایران را درگیر کرد.در همان سال‌ها اسهال خونی هم از هندوستان به ایران رسید و آنقدر کشته داد که روزنامه حبل‌المتین که در هندوستان منتشر می‌شد درباره آن می‌نوشت.در سال 1322 در دوره مظفرالدین شاه هم وبا شایع شد که آنقدر ایرانی‌ها؛ - به‌خصوص تهرانی‌ها - را کشت که تابوت کم آمد و جنازه‌‌ها مانده بود برای دفن.دوره خیلی بدی در تاریخ ایران است این دوره قاجارها.پادشاهان قاجار هم که خودشان معمولا بیماری کلیوی و معده داشتند و از بیماری‌های آمیزشی هم رنج می‌بردند.

تیفوس لهستانی‌ها
در سال 1321 لهستانی‌هایی که به ایران آمدند تا به کانادا و کنیا و استرالیا بروند، تیفوس را با خودشان به ایران آوردند.اینها در ترکستان بودند که سفیر انگلیس در ایران پیشنهاد داد آنها به ایران بیایند و بعد از مرزهای ایران ترانزیتشان انجام شود.عکس‌هایشان موجود است که چقدر آدم‌های بدبختی بودند؛
کثیف و پر از شپش.اما نکته جالب اینجاست که مردم ایران چون آن زمان لباس نداشتند، لباس لهستانی‌ها را که قرار بود در آتش سوزانده شود برای خودشان برداشتند و همین باعث شد تیفوس در ایران شایع شود و حدود دو میلیون نفر را  بکشد.

 

منبع: جام جم