مسعود میر در روزنامه همشهری نوشت: فندک تبدارش را در جیبش گذاشت و راهی تجربه عاشقی و عرفان شد. قباد مست عشق شده بود و وقتی آن سوی مرزها، هنر و حرفهاش را با شمس تبریز قسمت میکرد از یاد نبرد که میلیونها ایرانی برای مهربانی و لبخند و صداقتش او را عاشقانه دوست دارند. شاید به همین دلیل بود که درست در همان روزهایی که عکسش با رابرت دنیرو در فضای مجازی دست بهدست میشد و قلب میگرفت و خبر فعالیتهای سینماییاش در آمریکا عینیت مییافت تصمیم گرفت تا با مردمش رودررو صحبت کند. شهاب دنبالهدار آسمان سینمای ایران با آن همه مرغوبیت در نقش آفرینی و تردستی در شکار جایزه ترجیح داد تا در روزهای دوری آدمها از هم به دوربین نگاه کند و از رفاقت و نزدیکی دلها بگوید.
اینگونه بود که از چندماه پیش نام یک برنامه گفتگو محور در فضای مجازی بسیار تکرار شد: همرفیق. حالا همرفیق چه بود؟ آخرین تجربه کاری شهاب حسینی که نخستین قسمت آن پنجشنبه شب با حضور یکی دیگر از ستارههای سینمای ایران بهعنوان مهمان، خیلیها را در فضای مجازی به سوی واقعیت دوستی و رفاقت سوق داد تا حرف شهاب حسینی تعبیر شود که: «فهمیدم تأثیرگذاری حضور در اینجا و ارتباط چهره به چهره با شما بیشتر است تا بازی در یکسریال یا فیلم و ایفای یک نقش.
هدف برنامه همرفیق این است در این روزهایی که جسمهایمان از هم دور است، دلها به هم نزدیک شود و باعث همبستگی در جامعه شویم.» این حرف شاید دنباله همان حرفهای شهاب حسینی در ایام جشنواره فیلم فجر سال گذشته بود که تحریم جشنواره را منجر به ایجاد دودستگی و افتراق بیشتر در جامعه میخواند.
اکسیژن برای رفاقت
بیش از یک دهه از آخرین اجرای شهاب حسینی بهعنوان مجری یک ویژه برنامه نوروزی در تلویزیون میگذرد. او البته با اکسیژن مسیر موفقیت در اجرای یک برنامه را به خوبی پشت سر گذاشته بود، ولی بعد از آن برنامه نوروزی دیگر سراغ اجرا نرفته بود تا اینکه در اوج شهرت بهعنوان بازیگر سینما، حالا دوباره بدل شده به یک مجری آن هم در برنامهای گفتوگومحور.
حسینی از همان ابتدا بنا را بر این گذاشته بود تا در روزهایی که مجریان تاکشوها عموما با مچگیری و یا در تنگنا قرار دادن مهمانان و گاهی هم با شیطنتهای کلامی بیدلیل و سطحی بهدنبال جذب تماشاگر برای خود و برنامهشان هستند پیش از هر چیز یک میزبان خوب باشد. او تأکید دارد که لودگی نکند و با پرهیز از اذیت کردن مهمان در گفتوگوهایش موجب شود تا مهمان بتواند خوب حرف بزند و البته حرف خوب بزند.
همرفیق، هم رقیب
همرفیق از کنارگذر مسیری آمده که در آن شبهای شیشهای و دورهمیها مخاطب جذب کردند، از تلاشی به محصول رسیده که نداشتن ظرفیت فراگیر پخش تلویزیونی را به جان خرید، اما بنا را گذاشت بر جذب تماشاگری که میخواهد دیگر حرفهای کلیشهای و مهمانان همیشگی را نشنود و نبیند.
اینگونه بود که همرفیق سیاست را منها کرد و در عوض سراغ مهمانهایی رفت که یا جایی در تلویزیون ندارند یا خودشان علاقهای به حضور در آن ندارند. کنار این گفت و شنود شهاب با مهمانان البته بساط موسیقی زنده هم با حضور اهالی بمرانی برقرار است. با همین سلیقه و وسواس است که حالا بعد از انتشار نخستین قسمت از همرفیق در یک پلتفرم نمایش آنلاین، تلویزیون به راحتی جاماند و هرچند گروهی در فضای مجازی معتقدند که شهاب بهعنوان مجری کم حرف بوده و چالش جدی برای گفتگو با مهمانش ایجاد نکرده، اما به گواه سازندگان این برنامه و به رسم استاندارد چنین برنامههایی باید پذیرفت که نخستین قسمت را نباید بهعنوان معیار قضاوت یک برنامه انتخاب کرد.
شهاب حسینی تصمیم خودش را عملی کرده است و در این روزهای تلخ و البته آغشته به کرونا ترجیح داده تا به جای ایفای نقش در دهها پیشنهاد سینمایی که به او میشود با مردمی که موفقیتهایش را مرهون آنها میداند حرف بزند. حسینی که بهگفته خودش انتخاب نقش در این روزها برایش سخت شده و ترجیح میدهد در فیلمهایی که آنها را دوست ندارد بازی نکند حالا از رفاقت میگوید و مهمانانش را هم به این سمت و سو و با این هدف انتخاب کرده تا رفاقت دوباره از پستوهای خاکگرفته ذهنهای درگیر روزمرگی بیرون کشیده شود. این فرمول شهاب سینما برای برونرفت از وضعیت این روزهاست، فرمولی که به گواه روابطعمومی همرفیق باهزینهای کمتر از تاک شوهای تلویزیونی مانند دورهمی ساخته میشود و میخواهد در تکثیر محبت و رفاقت بکوشد.
روزنهی امید در دوران احتیاط و ابتذال
حسین لامعی در سینما دیلی نوشت: یک- دیکتهی نانوشته غلط ندارد. «همرفیقِ» شهاب حسینی در قسمت اول، بیعیب و نقص نبود و ضعفهای بزرگ و کوچک خود را داشت که برای برنامهای ارجینال و نوپا، این موضوع طبیعی است. اما آنچه در شناخت و تحلیلِ برآیندِ کلّیِ یک برنامه اولویت است، درکِ نگاه و فرم و ترسیمِ دورنمای آن برنامه است.
از این دریچه، قسمت اول «همرفیق» بسیار امیدوارکننده بود. برنامهای خوشرنگ و سرپا که لحظهای از ریتم نمیافتد و با دکوری شیک، نورپردازیای تمیز، قابهای متنوع و بهاندازه، صدابرداریای حرفهای و با یک گروه بمرانی جذاب و منحصر به فرد، بالاتر از سطح تمام برنامههای اینترنتی میایستد.
دو- برگ برندهی یک برنامهی گفتوگومحور، سمپات بودن مجری برنامه است. یعنی اگر مجری یک برنامه بالذات و بالقوه، برای مخاطبان دلنشین باشد، آن برنامه همان ابتدای کار نیمی از راه موفقیت را رفته است. «همرفیق» این ویژگی را تمام و کمال داراست. همانطور که نوید محمدزاده گفت و بهدرستی گفت، شهاب حسینی را نه فقط دوربینِ سینما، که چشمِ مخاطب نیز دوست میدارد.
شهاب حسینی، هنوز و همچنان در چشم مَردم نجیب و محبوب است و در قسمت اولِ «همرفیق»، در کنار این محبوبیت و سمپات بودن، شوخیطبعی و حاضرجوابی و هوش بالایش، و استایلِ آموزگاری و صداقت کلام اش، بیش از هر زمان دیگری برای مخاطبان، محترم مینمایَد و باورپذیر.
سه- «همرفیقِ» قسمتِ اول، اما ضعفهای خودش را داشت. پرداختِ سوژه و طراحیِ سوال در این قسمت، بسیار ضعیف و ناکارآمد است و این، آشکارا به ضعفِ اتاق فکر این برنامه بازمیگردد. شهاب حسینی در طول این قسمت، هم سوالات محدود و معدود و بسیار اندکی در اختیارش بود، هم سوژهها و مباحثِ ایزوله و بستهای را بهروی مهمانِ خود گشود.
گویی شهاب حسینی به عنوان یک مجری -در حوزهی محتوا- بدون در اختیار داشتنِ سوال و سوژههای دقیق و منسجم به روی استیج رفت و به همین دلیل، هیچکدام از مباحثِ مطرح شده در برنامه، آنچنان که باید و شاید به عمق و تکامل نمیرسند و ایضا، برنامه به صورت دایرهوار، هربار که کمی پیش میرود، دچار سکته میشود و سریعاً به نقطهی ابتداییِ خود بازمیگردد.
چهار- در دوگانهی مجری/مهمانِ قسمت اول «همرفیق»، بیش از نود درصدِ تایم، در اختیار مهمانِ برنامه بود تا آنجا که نوید محمدزاده گاهاً بدون وقفه، رشتهی کلامش بیش از ده دقیقه به درازا میانجامید. این برای یک برنامهی گفتوگومحور، ریسک بسیار بزرگی است که میتواند هم برنامه را از ریتم بیندازد، هم مخاطب را خسته و دلزده کند، و هم باعث شلخته بهنظر رسیدن برنامه گردد. «همرفیقِ» قسمت اول، اما استثنائن دچار این سقوط نشد، و کاراکترِ صمیمی و جذاب نوید محمدزاده در کنار لحنِ ارجینال و پُرشورش، برنامه را نجات میدهد.
نوید محمدزاده در «همرفیق»، به حدی صمیمی و راحت و شوخ و دقیق و مسلّط سخت گفت که میتوان حتی متصور بود که اگر برنامه تا ساعاتی دیگر ادامه میافت، باز بخش عظیمی از مخاطبان پای برنامه بنشینند. اما سوال این است که آیا دیگر مهمانان «همرفیق»، میزان جذابیت و صمیمیت و قدرتِ کلام محمدزاده را دارند؟ آیا دیگر مهمانانِ «همرفیق» میتوانند همچون نوید محمدزاده یکتنه ریتم برنامه را نگهدارند؟ بعید به نظر میرسد.
پنج- در دورانی که برنامههای گفتوگومحورِ صداوسیما، یکی از یکی محتاطتر و کلیشهترند و در دورانی که برنامههای اینترنتی یکی از یکی مبتذلتر و سطحپایینترند؛ «همرفیق»، روزنهی امیدی در این اتمسفر و فضاست. بهشخصه بر این گمانم که وظیفهی ما و وظیفهی تمام رسانههای مستقل، حمایت از چنین برنامههایی است. برنامههایی شخصی و مستقل و مولفمحور، که پای ساختارش فکر شده و برای تولیدش، جماعت بسیاری زحمت کشیدهاند.
امید میرود که «همرفیق» در گذر زمان پختهتر، شجاعتر، صریحتر و جذابتر گردد و با طراحی سوالاتِ متفاوت و مباحث و آیتمهای متنوع، به عمقِ بیشتر و ارتفاع بالاتری برسد. این، خواستهی مَردمی است که سالهای سال، نه در تلویزیون، و نه در شبکههای اجتماعی، حتی به اندازهی انگشتان یکدست، برنامهی گفتمحورِ پُرمغزِ سرپا و جاندار ندیدهاند.
سازندگان همرفیق دربارهی مهمانان قسمتهای بعدی برنامه به همشهری گفتند: «تاکنون 25 قسمت از همرفیق ضبط و چندین قسمت هم برای گرفتن مجوز و پخش در هفتههای آتی در اختیار ساترا قرار داده شده است. چند قسمت باقیمانده را هم بهزودی ضبط میکنیم و میتوانیم نام چند مهمان در قسمتهای آتی همرفیق را در اختیارتان بگذاریم. مخاطبان در قسمتهای بعدی گفتوگوی شهاب حسینی با محسن تنابنده، احمدرضا عابدزاده، سارا بهرامی، جواد عزتی و هوتن شکیبا را البته بدون ترتیب مشاهده خواهند کرد.
قرار است در همین یکی دو روز وضعیت حضور عادل فردوسیپور هم در یکی از قسمتهای باقیمانده همرفیق نهایی شود، اما فارغ از نام این مهمانان به همراهان همرفیق این قول را میدهیم که مهمانانی را برای گفتن از رفاقت به برنامه دعوت کردهایم که بهاصطلاح آدمحسابی و درجه یک و در حوزه خودشان طراز اول باشند.»